توسعه فردی

چجوری بعد از تجربه‌ ی بد کودکی خود، والدین خوبی باشیم؟

چجوری بعد از تجربه‌ی بد کودکی خود والدین خوبی باشیم؟ همه ما در دوران کودکی روزهای تلخ و شیرین مختلفی را گذرانده ایم و بعضی از این موارد تا سنین بالاتر با ما همراه خواهند بود و تاثیرشان را نمی توان در زندگی کتمان کرد. اما خب نباید بگذاریم که این رفتارها و تاثیرات بدی که از کودکی به همراه آورده ایم به فرزندمان منتقل کنیم. در این مطلب از سایت چجوری این موضوع را بررسی می کنیم و راهکارهایی را برای حل این مشکل ارائه می کنیم.

 

ویژگی‌های والدین بد

والدین آزارگر و بدسرپرست زرادخانه بزرگی برای کمک به انجام کارهای مخرب خود دارند. ویژگی‌های والدین سمی‌ عبارت‌اند از:

  • دروغگویی و دستکاری (manipulation).
  • متهم کردن شما را به کارهایی که هرگز انجام نداده‌اید.
  • کینه‌توزی برای کارهایی که مدت‌ها پیش انجام داده‌اید.
  • قضاوت کردن.
  • خودداری از راحتی.
  • سوق دادن شما به موقعیت‌هایی که فقط آن‌ها می‌توانند شما را نجات دهند.
  • انتقاد کردن.
  • فریاد زدن.
  • کتک زدن.
  • مقایسه کردن.
  • تحقیر کردن.
  • دعوا کردن.
  • گسلایت کردن (Gaslighting).

هیچ چیز برای والدین سمی به اندازه‌ی کافی خوب نیست، مهم نیست چقدر تلاش می‌کنید. اگر بالاترین نمرات را بگیرید، می‌گویند چطور یک ستاره‌ی ورزشی نیستید؟ می‌گویند که همه چیز را درباره‌ی شما می‌دانند، اما به نظر می‌رسد وقتی می‌خواهید درباره‌ی احساسات خود صحبت کنید، هرگز گوش نمی‌دهند.

شما را با خود درخشانشان، خواهرتان، دوستانتان مقایسه می‌کنند و با این حال به نظر می‌رسد نسبت به هر شانسی که سر راهتان قرار می‌گیرد حسادت می‌کنند. آن‌ها شما را در مقابل دیگران تحقیر می‌کنند، سپس اصرار می‌کنند که فقط شوخی کردند. آن‌ها با یکدیگر دعوا می‌کنند. با شما دعوا می‌کنند. سعی می‌کنند شما را متقاعد کنند که این شما هستید، نه آن‌ها، که از نظر روانی ناپایدار هستید. به صورت زیرکانه یا نه چندان زیرکانه روشن می‌کنند که مشکل زندگی آن‌ها شما هستید و قبل از آمدن شما خوشحال بودند.

 

روش اول – دسته‌بندی توقعات

۱- درباره انتظارات خود با کودکتان به‌طور واضح و روشن صحبت کنید

کودکان باید بدانند که از آن‌ها چه انتظاری دارید. فرزند خود را جای آرامی بنشانید و به او دقیقا توضیح دهید که دوست دارید چه نوع رفتارهایی را از او ببینید. هر بار روی اصلاح یکی از رفتارهای بد کودکان تمرکز کنید. البته فراموش نکنید اگر به کودکتان فهرستی طولانی از مواردی بدهید که باید آن‌ها را اصلاح کند، این کار خارج از حد توان او خواهد بود.

  • به او جملاتی شبیه این بگویید: «وقتی در مدرسه هستی باید به حرف‌های معلمت گوش کنی.» یا به‌عنوان مثال: «دلم نمی‌خواهد بچه‌های دیگر را كتك بزنی، حتی اگر آن‌ها در حق تو بدی کرده باشند.»

۲- انتظاراتی واقع‌گرایانه داشته باشید

از کودکتان توقع بهترین رفتار را داشته باشید اما انتظارتان آن‌قدر بالا نباشد که دسترسی به آن ناممکن شود. کودکتان را مجبور می‌کنید که همان‌گونه رفتار یا فکر کند که شما می‌خواهید، اما آن‌ها هم باید توانایی این را داشته باشند که به خواسته شما دست پیدا کنند. در غیر این صورت ممکن است احساس بازنده بودن کنند و از کمبود اعتمادبه‌نفس رنج ببرند. همچنین باید مطمئن شوید که انتظارات شما با سن آن‌ها تناسب داشته باشد.

  • انتظارتان از کودک این‌گونه باشد که به‌عنوان مثال به‌جای اینکه بگویید: «توقع دارم که در کلاس شاگرد اول بشوی» بگویید: «توقع دارم که به‌موقع در کلاس درس حاضر شوی و به معلم‌هایت احترام بگذاری.»
  • اگر از کودک چهارساله خود انتظار داشته باشید که هرگز از کوره در نرود، این انتظار غیرواقعی است اما توقع اینکه خشمش را کنترل کند و بقیه بچه‌ها را کتک نزند، انتظاری واقعی است.

۳- از قوانین خود پیروی کنید

کودکان آنچه را که شما انجام می‌دهید، می‌بینند و رفتار شما را تقلید می‌کنند. اگر آن‌ها ببینند که خودتان به چیزهایی كه از او انتظار دارید، عمل نمی‌كنید، فكر می‌كنند آن‌ها هم می‌توانند به این قانون‌ها بی‌اعتنا باشند و درنتیجه رفتارهای بد کودکان اصلاح نخواهد شد.

  • در نظر داشته باشید که کودکان از راه الگوبرداری است که رفتارها را می‌آموزند؛ بنابراین، اگر به‌جای گفت‌وگو فریاد بزنید، احتمالا آن‌ها این رفتار شما را تقلید خواهند کرد. یا اگر خودتان به مراجع قانونی احترام نگذارید، کودکان هم‌چنین رفتاری را از خود نشان می‌دهند و به معلم‌ها، پدر و مادر یا حتی خود شما بی‌احترامی می‌کنند.

۴- همیشه در انتظارهایی که از کودک دارید، ثابت‌قدم باقی بمانید

قوی باشید و مدام در شرایط مختلف انتظارهای خود را تغییر ندهید. معیارهای خود را برای اصلاح رفتارهای بد کودکان خود ثابت نگاه دارید و در موقعیت‌هایی شبیه رفتن به مدرسه، مسجد یا خواروبارفروشی، آن را تغییر ندهید. هر بار که اتفاق تازه‌ای می‌افتد، برای تصمیم‌گیری درباره آن اتفاق، فهرست انتظارهای خود را چک کنید تا هم خودتان و هم کودکتان بفهمید که در آن مورد خاص، چه توقعی از فرزندتان دارید.

  • به‌عنوان نمونه اگر روش «بداخلاقی ممنوع» را در پیش گرفته‌اید و کودکتان در خواروبارفروشی بدخلقی کرد، تسلیم نشوید. هر آنچه که شما را در اصلاح رفتارهای بد کودکان به نتیجه دلخواهتان می‌رساند تا آخر دنبال کنید. اگر توقعات خود را کم کنید تا کودک رفتار بدی را متوقف کند، او یاد می‌گیرد که می‌تواند با بی‌ادبی کردن شما را تحت تاثیر قرار بدهد و قوانین تعیین‌شده‌تان را بشکند.
  • ثابت‌قدم بودن باعث می‌شود که كودك از سردرگمی دربیاید و بداند کجا چه رفتاری را باید نشان بدهد و این ثبات، به آن‌ها در بروز رفتار بهتر اطمینان خاطر و علاقه‌مندی می‌دهد.

۵- با کودک درباره توقعات خود مذاکره نکنید

شما والدین کودک هستید و این شما هستید که باید قوانین را وضع کنید و ترتیبی دهید که فرزندتان آن‌ها را رعایت کند. اگر کودکتان با شما بحث می‌کند، به او یادآوری کنید که چه انتظاری از او دارید و او باید هر چه را که می‌گویید، قبول کند.

  • مثلا اگر انتظار داشتید که فرزندتان تکالیف مدرسه‌اش را پیش از انجام بازی‌های کامپیوتری تمام کند، نباید به او اجازه بدهید که بر سر انجام ندادن تکالیفش با شما معامله کند.
  • اگر با کودک خود به معامله بیفتید، ثبات خود را از دست خواهید داد. اگر کودکانتان بفهمند که می‌توانند بر سر انجام دادن رفتاری که از آن‌ها انتظار دارید با شما چانه بزنند، دیگر نه شما را جدی خواهند گرفت و نه انتظارهایی را که از آن‌ها دارید.
  • به هرحال، توجه به موقعیت هم مهم است؛ مثلا، اگر فرزندتان بر سر مسواک زدن با شما جدل می‌کند، از او بپرسید که چرا این کار را دوست ندارد. احتمالا می‌فهمید که یکی از دندان‌هایش افتاده و موقع مسواک زدن، لثه‌اش درد می‌گیرد. بسیاری از کودکان وقتی نمی‌دانند که چگونه احساسشان را بیان کنند بدخلقی و دعوا به راه می‌اندازند، به‌خصوص اگر آن احساس درد یا خشم باشد.
  • در ضمن، به خاطر داشته باشید که وقتی کودکانتان بزرگ‌تر شدند، مذاکره می‌تواند کار مثبتی باشد. این کار می‌تواند رابطه میان شما و نوجوانتان را بهبود ببخشد و ایجاد تفاهم بین شما را آسان‌تر کند. اگر نوجوانتان مجال این را داشته باشد که با شما مذاکره کند، طرز تفکر انتقادی و درایت او گسترش می‌یابد و این به آن معنا نیست که در این صورت شما ناگزیر به تسلیم شدن هستید و فقط باید بنشینید و به حرف‌های او گوش کنید.

روش دوم – تغییر رفتارهای بد کودکان

۱- کنشگر باشید

پیشگیری باید پیش از بروز رفتارهای بد کودکان انجام شود. الگوی رفتاری کودک خود را بفهمید تا بتوانید برای مقابله آماده باشید؛ مثلا، اگر می‌دانید که فرزندتان موقعی که مشغول صحبت با تلفن هستید، برای جلب توجه شما صدایتان می‌کند، در طول مکالمه تلفنی خود، او را با قطعات پازل یا برنامه تلویزیونی که توجهش را جلب می‌کند سرگرم کنید.

  • با کودک خود واضح صحبت كنید و به او بگویید كه می‌خواهید چه كار بكنید؛ مثلا، قبل از اینکه تلفن بزنید، چیزهایی مثل این به او بگویید: «مامان ده دقیقه می‌خواهد با تلفن حرف بزند، بنابراین نباید آن موقع حرف‌هایم را قطع کنی. سی‌دی کارتون مورد علاقه‌ات را برایت گذاشته‌ام و یک مقدار سیب خوشمزه هم کنارت است. وقتی تلفنم تمام شد، می‌آیم بغلت می‌کنم و با هم عصرانه می‌خوریم.»
  • اگر می‌دانید که کودکتان موقعی که خواب‌آلود یا گرسنه است، بدخلقی می‌کند، مطمئن شوید که به اندازه کافی خوراکی خورده و شب قبل خوب خوابیده است.

۲- به حرف‌های فرزندتان گوش دهید

ارتباط خوب با کودک، تنها ابزاری است که برای تربیت فرزندتان بسیار مهم است. وقتی کودکتان رفتار بدی انجام می‌دهد، زمانی را صرف این کنید که از او بپرسید چه اتفاقی افتاده است و وقتی ماجرا را توضیح می‌دهد، به حرف‌هایش گوش کنید.

  • به‌عنوان مثال، وقتی فرزندتان دوستش را کتک زده است، از او بپرسید چه اتفاقی افتاده است. ممکن است بفهمید که او دوستش را کتک زده چون آن دوست حاضر نبوده که یک اسباب‌بازی را با او قسمت کند و یا به دلیل اینکه گرسنه است یا خوابش می‌‌آید، نمی‌تواند آن احساسات را به روش مناسبی بیان کند.
  • حرف‌هایی را که کودکانتان به شما می‌زنند، دوباره بیان کنید. این کار یک روش گوش دادن فعال است و می‌تواند سرمشق خوبی باشد تا مهارت‌های ارتباطی آن‌ها را افزایش دهد؛ مثلا، می‌توانید بگویید «گفتی وقتی دوستت اسباب‌بازی را با تو قسمت نکرد عصبانی شدی، درست است؟»

۳- با کودکانتان درباره احساسات آن‌ها صحبت کنید

گوش کردن، زمینه‌ساز بروز و ارتقاء رفتارهای مناسب در کودک شما است.

  • مثلا، به دختر یا پسرتان بگویید: «از اینکه دوستت اسباب‌بازی‌ها را با تو تقسیم نکرد عصبانی بودی؟ غمگین بودن بد است، درست می‌گویم؟» وقتی جواب دختر یا پسرتان به این سوال مثبت بود، می‌توانید حرفتان را این‌طور ادامه دهید: «وقتی دوستت را کتک زدی، او هم مثل الان تو غمگین شد. فکر می‌کنی او دوست دارد که غمگین باشد؟» این‌گونه مکالمات کودک شما را به فکر کردن درباره احساسات دیگران و نتیجه کارهای خودش ترغیب می‌کند.

۴- برای هنگامی که کودکتان دوباره این احساس غم را تجربه می‌كند، برنامه داشته باشید

داشتن برنامه مهم است چون وقتی كودكان غم را تجربه می‌كند و در نتیجه این حس ناخوشایند بدخلقی می‌كند، آن زمان است كه این برنامه‌ به كمک شما خواهد آمد. اغلب، این قبیل برنامه‌های اصلاح رفتارهای بد کودکان برای کودکانی که دارای اختلال کم توجهی-بیش فعالی هستند استفاده می‌شود، اما برای سایر کودکان هم روش مناسبی است. مثلا، شما و فرزندتان می‌توانید برای نوبت‌های بعدی که کودک حس غمگین شدن را دوباره تجربه می‌کند، به شكل زیر عمل كنید:

  • چند نفس عمیق بکشید.
  • برای چند دقیقه به اتاق دیگری بروید تا آرام شوید.
  • به او توضیح دهید که چه چیزی باعث غمگین شدن او شده است.
  • مشکلی را که با یکی از والدین یا خواهر و برادر یا دوستانش دارد حل کنید.

۵- به او توضیح دهید که چرا قوانینی را مشخص کرده‌اید

کودکان اغلب بدخلقی می‌کنند؛ چون نمی‌دانند چرا باید از قوانین شما پیروی کنند یا انتظاراتتان را برآورده سازند. به آن‌ها دقیقا توضیح دهید که چرا باید به این قوانین عمل كنند.

  • مثلا، اگر فرزندتان اسباب‌بازی‌هایش را به اطراف پرت می‌کند، می‌توانید به او بگویید: «قانونمان این بود كه اسباب‌بازی‌هایمان را این طرف و آن طرف پرت نکنیم. پرت کردن باعث می‌شود که بشکند یا به کسی صدمه بزند. این کار خطرناک است و به همین خاطر اجازه نداری این کار را بکنی.»
  • وقتی کودکتان برای اولین یا دومین بار قانون تعیین‌شده را شکست، به او «علت» وجود آن قانون را یادآوری کنید؛ مثلا، اگر دیدید که دختر یا پسرتان اسباب‌بازی‌هایش را پرت می¬کند، از او بپرسید: «یادت می‌آید گفتم چرا نباید اسباب‌بازی‌هایت را پرت کنی؟» این سوال او را وادار به این فكر می‌كند که چرا اجازه نداشته چیزی را پرت کند.

۶- سرحرف خود بمانید و وعده توخالی ندهید

اگر روی حرف خودتان بمانید و به قول‌هایی که داده‌اید عمل کنید، اعتماد و احترام شما به‌عنوان یک والد حفظ می‌شود. اگر به کودکتان گفته‌اید که او را بغل می‌کنید، باید این کار را انجام دهید. وگرنه، کودکتان به شما بی‌اعتماد می‌شود و احتمالا بداخلاقی می‌کند و دیگر به حرفتان اعتنا نمی‌کند.

  • کودکان باهوش هستند و حرف‌هایی که به آن‌ها زده می‌شود را به خاطر می‌آورند. همچنین می‌کوشند تا شما را وادار به انجام کارهایی بکنند که خودشان می‌خواهند؛ بنابراین بر سر حرف خود بمانید و حد و حدود کودکتان را برای او تعیین کنید.
  • همچنین، موقعی که دارید رفتار بد کودک را بهبود می‌بخشید، باید ثبات داشته باشید و كارتان را تا به آخر دنبال کنید. اگر به کودک می‌گویید در صورتی که اسباب‌بازی‌هایش را پرت کند، آن‌ها را از دسترس او خارج می‌کنید، بنابراین اگر کار بد خود را تكرار كرد، باید به این حرف خود عمل کنید، حتی اگر کودک به این کار شما اعتراض کند.

۷- با دادن حق انتخاب به کودکانتان به آن‌ها قدرت و اختیار بدهید

در موقعیت‌های مشخص، با دادن حق انتخاب به کودکتان به او قدرت بدهید. در انتخاب‌هایی که به او واگذار می‌کنید، خودتان نقش کلیدی داشته باشید تا در صورت انتخاب هر کدام از این گزینه‌ها، کودک به هرحال رفتار مورد قبول شما را انتخاب کند.

  • مثلا، چیزهایی شبیه به این به کودک بگویید: «می‌توانی همین حالا لباس بپوشی و به مدرسه بروی و یا قبلش صبحانه بخوری.» در هر کدام از این انتخاب‌ها، آن‌ها همان کاری را می‌کنند که از نظر شما مورد قبول است.
  • سعی کنید به کودکانتان گزینه‌هایی را پیشنهاد دهید که تفاوت عمده‌ای با هم دارند تا او ناگزیر رفتار درست را انتخاب کند؛ مثلا به او بگویید: «می‌توانی تصمیم بگیری که اینجا پیش دوستت باشی و اسباب‌بازی‌هایت را با او تقسیم کنی و با او خوش‌رفتار باشی یا از پیش دوستت برویم.» به این ترتیب کودک مجبور می‌شود که اگر دلش بازی و تفریح می‌خواهد، رفتار درستی داشته باشد.

۸- به کودک بیاموزید اگر می‌خواهد به نتیجه‌ای دلخواه خود برسد باید به‌جای رفتارهای منفی، رفتارهای مثبت بروز دهد

فرض کنید کودک شما موقعی که دارید تلفن می‌زنید، اسباب‌بازی‌هایش را پرت می‌کند تا توجه شما را به خود جلب کند. اگر به او یاد بدهید که به‌جای این کار شکیبا باشد و مودبانه از شما بخواهد که به او توجه کنید، بعد از مدتی می‌بیند که با رفتار درست، به نتیجه دلخواهش می‌رسد.

  • اگر از کودک می‌خواهید که چند دقیقه دیگر صبر کند تا کار شما تمام شود و بعد به او برسید، سعی کنید در طول این مدت از یک وسیله زمان‌سنج استفاده کنید تا هر دوی شما دقیقا بدانید که چه‌قدر طول می‌کشد تا به قولی که به کودک داده‌اید عمل کنید.

۹- به رفتارهای خوب کودک پاداش بدهید

کودکان به دنبال جلب توجه هستند و به آن نیاز دارند؛ بنابراین گاهی رفتارهای بد کودکان نشانه این نیاز آنان و جلب توجه شما است و گاهی رفتارهای خوب آنان. فراهم آوردن عوامل تقویت‌کننده مثبت به کودکتان کمک می‌کند که بیاموزد چگونه کارهای خوب انجام بدهد و انگیزه پیدا می‌کند تا آن رفتار مناسب را دوباره تکرار کند. این عوامل بروز رفتارهای بد کودکان را نیز تا حدودی کاهش می‌دهند.

  • در تعریف و تمجید از کودک دقیق باشید و چنین جمله‌هایی را بکار ببرید: «آفرین که اتاقت را همان‌طور که گفته بودم تمیز کردی، ممنونم!» یا «آفرین! خیلی کار خوبی کردی که اسباب¬بازی¬هایت را با دوستانت تقسیم کردی.» حتی می‌توانید تقویت‌کننده‌های لطیفی مثل لبخند زدن، سر تکان دادن یا بغل کردن را هم به این کارتان بیفزایید.

روش سوم – خلق نتایج موثر

۱- به‌طور واضح و صریح نتایج رفتارهای بد کودکان خود را بازگو کنید

موقعی كه به كودک توقعتان از رفتار مناسب را توضیح می‌دهید، نتایج پیروی نکردن از این توقعات را هم به او بیان كنید. این‌گونه، وقتی کودک بداند كه رفتار نامناسب چه پیامدی خواهد داشت، ناگزیر رفتار درست را انتخاب می‌کند؛ مثلا، چیزهایی شبیه به این به کودک بگویید: «انتظار دارم، وقتی داریم از خیابان رد می‌شویم، دستم را بگیری و اگر این کار را نکنی، ده دقیقه از بازی كردن محروم می‌شوی.» این کار باعث می‌شود که کودک قبل از دست زدن به رفتار نامناسب، بیشتر فکر کند.

  • هرکدام از این پیامدها را به شکل کوتاه و قابل ‌فهم برای کودک توضیح دهید تا احتمال به خاطر سپردن آن‌ها برایش بیشتر شود؛ مثلا بگویید: «امروز از تبلت استفاده نمی‌کنی» یا «امروز نمی‌توانی کارتون مورد علاقه‌ات را ببینی» یا «امروز ۳۰ دقیقه از وقت بازی با کامپیوترت را کم می‌کنم.»

۲- به کودک توضیح دهید که چرا تنبیه می‌شود

وقتی نتیجه رفتار بد کودک را به او نشان می‌دهید، اطمینان حاصل کنید که او علت تنبیه شدن خود را می‌داند. واضح توضیح دهید که قبلا به او گفته بودید چه انتظاری از او دارید و حالا كه او این خواسته را انجام نداده است، باید نتیجه کارش را ببیند. با توضیح دادن درباره نتیجه کارهای بد، کودک دیگر نمی‌تواند بهانه بیاورد و ادعا كند كه نمی‌دانسته کدام کار نادرست است. این‌گونه باهم درباره این موضوع توافق می‌کنید.

  • سعی کنید چیزهایی شبیه به این به کودک بگویید: «هردو توافق کردیم که نباید وقتی بچه‌های دیگر اسباب‌بازی‌هایشان را با تو قسمت نمی‌کنند آن‌ها را کتک بزنی. ولی حالا چون دوستت را کتک زدی، امشب نمی‌توانی بازی کامپیوتری بکنی.»

۳- تقویت‌کننده‌های مثبت بیشترین اثر را در اصلاح رفتارهای بد کودکان دارند

وقتی کودک شما رفتار مورد قبولی انجام می‌دهد، به او یک تکه آب‌نبات، ده دقیقه فرصت بیشتر برای ماندن در زمین بازی یا یک برچسب پیشنهاد بدهید.

  • اگر کودک شما در دوره‌ای طولانی رفتار بسیار مناسب و ویژه‌ای از خود نشان داد، می‌توانید جایزه بزرگ‌تری به او بدهید؛ مثلا می‌تواند شب در خانه دوستش بخوابد، برایش بستنی بخرید یا یک اسباب‌بازی از فروشگاه بخرد.
  • جایزه رشوه نیست! جایزه بعد از انجام كار خوب داده می‌شود، درحالی‌که رشوه دادن قبل از انجام کاری صورت می‌گیرد. اگر به کودک خود به‌خاطر انجام کار خوب رشوه بدهید، او گیج می‌شود و فکر می‌کند که فقط زمانی که چیزی دریافت می‌کند باید کار خوبی انجام دهد.
  • مطمئن شوید که پاداشی که به کودک می‌دهید با رفتار خوبش تناسب دارد. اگر به خاطر اینکه وقتی در مجلسی بودید، کنارتان آرام نشسته است، به او برچسب جایزه بدهید، ‌این جایزه مورد قبول است؛ اما اگر به‌خاطر کتک نزدن همکلاسی‌هایش به او برچسب جایزه بدهید، ممکن است آن‌قدرها جایزه بزرگی به حساب نیاید. هر موقعیت را بسنجید و طبق آن عمل کنید.

۴- مدت زمان تنبیه‌ها را کوتاه کنید تا اثربخشی آن‌ها افزایش یابد

کودکان اغلب فراموش‌کار هستند؛ بنابراین، اگر نتیجه گرفتن از عملی بسیار طولانی شود، آن‌ها ممکن است فراموش کنند که چرا تنبیه می‌شوند؛ مثلا، اگر به دلیل پرت كردن، اسباب‌بازی‌هایش را از او می‌گیرید، این کار را فقط برای چند ساعت در یک روز انجام دهید نه برای یک هفته یا یک ماه.

  • افزون بر این، تنبیه‌های طولانی‌مدت ممکن است منجر به بروز رفتارهای بد کودکان شود؛ مثلا، اگر کودک را به مدت دو ماه از چیزی محروم كنید، او با خود فکر می‌کند که «چرا باید رفتار خوبی داشته باشم؟ من که از قبل تنبیه شده‌ام!»
  • همیشه سعی کنید که اول با کودکتان حرف بزنید تا بفهمید چه اتفاقی دارد می‌افتد. تنبیه باید به‌عنوان آخرین چاره در نظر گرفته شود.

۵- ثابت‌قدم باشید

اگر تنبیه کودک و مواجهه او با نتیجه رفتارهای بدش را به زمانی موکول کنید که خودتان راحت‌تر هستید، این کار شما برای كودك گیج‌کننده است و باعث می‌شود که قدرت و نفوذ شما به‌عنوان پدر یا مادر کم شود. اگر ثبات نداشته باشید، فرزندتان ممکن است گیج شود که چه موقع نتیجه رفتار بد خود را می‌بیند و این گیج شدن ممکن است منجر به بروز رفتارهای بدتر او بشود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا