چجوری ریشه احساسات ناخوشایندمان را پیدا کنیم؟
چجوری ریشه احساسات ناخوشایندمان را پیدا کنیم؟ همه ما در برهه های مختلفی از زندگی با احساسات و عواطف ناخوشایندی روبرو شده ایم که ممکن است تاثیر زیادی روی روحیه و زندگی ما داشته باشد. انرژی و احساسات منفی که دور تا دور ما را احاطه کرده اند می توانند در تصمیم گیری ها و بخش های مختلف زندگی اثر خود را بگذارند. به همین دلیل هم باید سعی کنید ریشه احساسات ناخوشایند خود را پیدا و آن را رفع کنید. در این مطلب از سایت چجوری به بررسی این موضوع می پردازیم.
رابطه احساسات ناخوشایند با رشد شخصی و تعیین اولویتها چیست؟
در موقعیتهای زیادی، برای رشد و یادگیری باید از منطقه امن خود خارج شویم و کمی سختی بکشیم. مثلا اگر میخواهید قویتر شوید، باید وزنههای سنگین بلند کنید. اگر میخواهید مهارتهای نوشتاری خود را بهبود ببخشید، باید بیشتر بنویسید نه اینکه تمام روز در خانه بنشینید و تلویزیون تماشا کنید.
اگر همیشه در منطقه امن خود بمانید و از موقعیتهایی اجتناب کنید که ممکن است شکست بخورید یا ناراحت شوید، هیچ فرصتی برای رشد شما ایجاد نخواهد شد.
تفاوت احساسات ناخوشایند و ترس چیست؟
داشتن احساس ناخوشایند یعنی در موقعیتی هستید که در آن چیزها ناآشنا، نامعمول و پیشبینیناپذیر هستند. ترسیدن یعنی داشتن ترس یا اضطراب بهخاطر اتفاق خطرناکی که ممکن است برای خودتان یا دیگران بیفتد.
احساسات ناخوشایند بخشی طبیعی و سالم از زندگی است که نمیتوان از آن اجتناب کرد. بیشتر افراد هنگامی که با چیزی جدید یا متفاوت مواجه میشوند، کمی احساس ناخوشایند دارند اما معمولا پس از عادتکردن به آن موقعیت، خود را با شرایط وفق میدهند. راز رهایی از ناراحتی، افزایش اطلاعاتمان و آشنایی با موقعیت جدید است.
محرکهای احساسات ناخوشایند چیست؟
احساس ناخوشایند اغلب میتواند پیشدرآمد پیشرفت باشد. بیشتر انسانها وضعیت کنترلشده را ترجیح میدهند. کنترل یا بهتر است بگوییم توهم کنترل، برچسبی است که به ترسهایمان میزنیم، چون این احساس را دوست نداریم.
چندین محرک بالقوه برای احساس ناخوشایند وجود دارد:
- تضاد ارزشها؛
- کمبود عزتنفس؛
- بیانگیزگی و بیهدفی؛
- کنترلنداشتن روی زندگی؛
- فداکاری؛
- احساس گناه.
آیا باید احساسات ناخوشایند را بپذیریم؟
احساسات ناخوشایند در لحظه بر احساس خوببودن ما تأثیر میگذارند و این کاملا طبیعی است، اما فراموش نکنید که همین احساسات ناخوشایند میتوانند نشانهای باشند که چیزی درست نیست.
بیشتر مواقع، لازم است که خود فکر اصلاح شود. افکار ما تا حدودی با تجربیات، باورها و تعصبات ما پیوند خوردهاند که اغلب غیرمنطقی هستند.
بنابراین باید یاد بگیرید بهجای اینکه بخواهید این احساس را به هر نحوی انکار یا سرکوب کنید، آن را همچون ابزار به کار بگیرید. هر زمان که احساس ناخوشایندی دارید، از خودتان بپرسید چرا چنین احساسی دارید و دلیل این احساس را پیدا کنید. باور کنید با همین کار ساده، میتوانید به خودتان کمک کنید که منشأ این احساس را شناسایی و برای حل آن برنامهریزی کنید.
ناراحتی عاطفی ناشی از اطمیناننداشتن است که آن هم از ندانستن ناشی میشود. از گذشته تا همین امروز، انسان همیشه برای بیشتر دانستن تلاش کرده است. اکنون «دانستن» مترادف «امنیت» شده است، آنچه به ما احساس امنیت میدهد همیشه گزینه خوبی به نظر میرسد.
با این تفاسیر، چرا دنبال کشف دلیل ناراحتیتان نیستید و انتخاب میکنید که انکارش کنید؟ شاید پاسخ این باشد که از کودکی به ما یاد دادهاند ندانستن بد است. کلمه «جهل» تقریبا به اصطلاحی تحقیرآمیز تبدیل شده، در حالی که در حقیقت بهمعنی «فقدان دانش یا اطلاعات» است.
چگونه احساسات ناخوشایند را بپذیریم؟
قطعا پذیرش احساس ناخوشایند آسان نیست، اما اگر میخواهید رشد شخصی را تجربه کنید، لازم است این کار را انجام بدهید. اولین قدم شناسایی چیزهایی است که باعث ناراحتی شما میشوند؛ باید بدانید آنها چه احساسی در شما ایجاد میکنند. این کار به شما امکان میدهد که تشخیص دهید باید دنبال چه نوع تجربیاتی باشید. دانستن محرکهای منحصربهفردی که باعث ناراحتی شما میشوند و رویارویی با آن چالشها بهجای انکارشان، بهترین روش برای یادگیری و رشد است. در ادامه، چندین راهکار برای پذیرش احساسات ناخوشایند معرفی میکنیم.
۱. ریسک کنید و با انجام کارهای ناخوشایند خود را به چالش بکشید
کاری را انجام دهید که برایتان ناخوشایند است، حتی اگر نتیجهاش بازخورد مثبت یا پاداش فوری نباشد. «انجامدادن» اعتمادبهنفس ایجاد میکند و باعث ایجاد مهارتهایی برای رویارویی با مشکلات میشود که ممکن است در آینده خارج از منطقه امن شما ایجاد شوند.
۲. چیزهای جدید را امتحان کنید
غذا یا فعالیتی جدید را امتحان کنید. سعی کنید ذهنی باز و منعطف داشته باشید. ذهن باز افق دید شما را گستردهتر میکند و شما را در معرض تجربیات جدیدی قرار میدهد که میتوانند برای رشد شما مفید باشند.
۳. احساسات ناخوشایند ناشی از حضور در محیطهای اجتماعی را بپذیرید
سعی کنید بیشتر اجتماعی باشید و احساس ناخوشایند ناشی از آن را بپذیرید. با گذشت زمان، شرایط تغییر خواهد کرد و یاد خواهید گرفت که چگونه با افراد در محیطهای مختلف تعامل داشته باشید و دوستان جدیدی پیدا کنید.
۴. از متفاوتبودن نترسید
بهجای اینکه بخواهید مثل بقیه باشید، سعی کنید خود واقعیتان باشید. انجام این کار به شما کمک میکند که متوجه شوید متفاوتبودن و همرنگ جماعت نبودن اشکالی ندارد.
۵. باورها، ایدهها یا نظرات خود و دیگران را راحت به چالش بکشید
کنجکاو باشید و سؤال بپرسید. با این کار متوجه میشوید دیدگاههای مختلفی در جهان وجود دارند و اشکالی ندارد که دیدگاههای خودتان را داشته باشید. باید یاد بگیرید که افراد میتوانند حتی با دیدگاههای متفاوت در کنار هم باشند و لحظات خوبی را تجربه کنند.
چجوری خارج از منطقه امن خود، کمتر احساس آسیبپذیری کنیم؟
طبیعی است که وقتی خارج از منطقه امن خود هستید، احساس آسیبپذیری کنید. اما این سؤال پیش میآید که چگونه میتوانیم در این شرایط کمتر آسیبپذیر باشیم؟ در ادامه نکاتی را در پاسخ به این سؤال بیان میکنیم.
۱. از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و روی رشد شخصی خود تمرکز کنید
هر کسی بهروش خودش رشد میکند. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، بهجای آن انرژیتان را روی خودتان متمرکز کنید. به هدفهایتان و راههای رسیدن به آنها فکر کنید. شما انسان منحصربهفردی هستید و راههای رسیدن به اهدافتان هم مختص خودتان است. مقایسه خودتان با دیگران فقط و فقط شرایط را بدتر میکند.
۲. برای امتحان چیزهای جدید از کم شروع کنید
بهترین راه برای شروع این است که قدمهایی کوچک بردارید. این کار ترس را از شما دور میکند و بهتدریج شما را در معرض تجربهای جدید قرار میدهد.
۳. به خودتان بگویید که دیگران هم خارج از منطقه امنشان هستند
هر کسی در موقعیت متفاوتی قرار دارد، بنابراین به یاد داشته باشید که همه ممکن است مثل شما احساسات ناخوشایندی داشته باشند. مهم است بدانید که هر کسی در حال دستوپنجهنرمکردن با مشکلات خودش است. وقتی بدانید فقط شما در این شرایط قرار ندارید، پذیرش شرایط راحتتر خواهد شد.
۴. تمرکز حواس و مدیتیشن را تمرین کنید
دفعه بعد که در موقعیت ناخوشایندی قرار گرفتید، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید. با تمرین مدیتیشن یا هر تمرینی که به تمرکز حواس و دورکردن ناراحتی از شما کمک میکند، میتوانید آرامش ازدسترفته را بازیابید.
سخن پایانی
اگر میخواهید بهترین نسخه از خودتان باشید، باید خود واقعیتان باشید. خود واقعی شما لزوما نسخه کنونی شما نیست که ممکن است جنبههای منفی بسیاری داشته باشد. خود واقعی شما وجود درونی یا همان ذهن برتر شماست.
دفعه بعد که احساسی ناخوشایند داشتید، بهجای فرار از آن سعی کنید بهسمتش حرکت کنید. آن را بررسی و دربارهاش کنجکاوی کنید. با این کار، احساس ناخوشایند را ناتوانتر و خودتان را قدرتمندتر خواهید کرد. در مرحله بعد، فکری را شناسایی کنید که باعث ایجاد این احساس شده است و از این فرصت استفاده میکنید تا بهترین نسخه از خودتان باشید.