چجوری یک استارتاپ موفق راه اندازی کنیم؟ (مراحل راه اندازی استارتاپ)
چجوری یک استارتاپ موفق راه اندازی کنیم؟ این روزها جوانان زیادی هستند که ترجیح می دهند به جای کار کارمندی شغل مورد علاقه خودشان را راه اندازی کرده و مدیریت کنند. اما باید تجربه کافی در این موضوع را داشته باشید تا در ادامه راه با شکست مواجه نشوید و بتوانید مسیر خود را به درستی انتخاب کنید. مطالعه و تحقیق بیشتر و استفاده از تجربیات دیگران می تواند به شما کمک کند که یک کارآفرین بزرگ و یک موسس مطرح در استارتاپ های ایرانی شوید. در این مطلب از سایت چجوری قصد داریم شما را در این زمینه راهنمایی کنیم.
استارتاپ چیست ؟
قبل از آنکه با مراحل شکل گیری استارتاپها آشنا شویم، لازم است تا یک مرور کلی بر روی مفهوم استارتاپ داشته باشیم.
به طور کلی، استارتاپها به شرکتهای نوپا و جوانی گفته میشود که یک محصول یا خدمت خاصی را ارائه میکنند. از اهداف شکل گیری استارتاپها میتوان به مواردی از جمله رفع کمبودهای موجود در کالاها یا محصولات و یا تعریف و ایجاد دستهای از خدمات جدید و کالاهای نو و مورد نیاز جامعه هدف اشاره کرد.
طبق تعریف استیو بلنک، پروفسور دانشگاه استنفورد، استارتاپ یک سازمان است که برای پیدا کردن یک مدل کسبوکار تکرارپذیر و مقیاسپذیر راهاندازی میشود. استارتاپها در کل با یک یا چند ایده شروع میشوند. این ایدهها بازار نیازمندیها را هدف قرار میدهند و با ارائهی یک محصول یا خدمات جدید و استفاده از تکنولوژی، خیلی سریع رشد پیدا میکنند.
انواع استارت آپ
هزینه و مدل راه اندازی استارتاپ، تا حدود زیادی به این بستگی دارد که استارتاپ شما از کدام نوع باشد. همه استارتاپها قطعا در یکی از این دستهبندیها قرار میگیرند:
- مقیاسپذیر (Scalable): کمپانیهای فناوریمحور اغلب در همین دسته هستند. از آن جایی که شرکتهای تِک یا فناوریمحور پتانسیل زیادی دارند، میتوانند خیلی سریع بزرگ و وارد بازار جهانی شوند. آنها معمولا سرمایههای خوبی دریافت میکنند و حتی میتوانند به کمپانیهای بینالمللی تبدیل شوند. گوگل، اوبر، فیسبوک و توییتر نمونههایی از استارتاپ مقیاسپذیر هستند. آنها بهترین کارمندان را استخدام میکنند و در نتیجه خیلی سریع به سرمایه مورد نظرشان دست پیدا میکنند.
- کوچک (Small Business Startups): راه اندازی استارت آپ توسط افراد عادی و با سرمایه شخصی، معمولا در این دستهبندی قرار میگیرد. این استارتاپها با سرعت خودشان رشد میکنند و اغلب سایت خوبی دارند، اما کمتر میبینید که اپلیکیشن هم داشته باشند. خواروبار فروشیها، آرایشگاهها، شیرینیفروشیها و حتی بعضی از آژانسهای مسافرتی مثالی برای این دسته محسوب میشوند.
- سبک زندگی: (Lifestyle Startups): افرادی که یک علاقمندی یا سرگرمی خاص دارند و روی آن کار میکنند، میتوانند به راه اندازی استارتاپ سبک زندگی فکر کنند و با علاقمندیشان پول دربیاورند. مثالهای این نمونه فراواناند، حتی اگر ندانیم جز این دستهبندی قرار دارند. مثلا فکر کنید که یک رقصنده حرفهای هستید و حالا یک آموزشگاه کوچک رقص تاسیس میکنید تا به افراد مختلف یادش بدهید و از این راه کسب درآمد هم بکنید.
- قابل خرید یا خریدنی (Buyable Startups): در صنعت تکنولوژی و نرمافزار، بعضی ها راه اندازی استارتاپ را به قصد فروش به یک کمپانی بزرگتر انجام میدهند. غولهایی مثل آمازون و اوبر گاهی استارتاپهای کوچکتر را میخرند تا به مرور گسترش بدهند و از محل آنها سود کنند.
- بزرگ (Big Business Startups): کمپانیهای بزرگ، اغلب عمر محدودی دارند. چون ترجیح مشتریان، فناوریهای مختلف و رقبا مدام در حال تغییر هستند. به همین دلیل، کمپانیها باید همیشه آماده پذیرش شرایط جدید باشند. در نتیجه، بسیاری از استارتاپها محصولات خلاقانهای ارائه میدهند که نیازهای مدرن را براورده میکنند.
- اجتماعی (Social Startups): راه اندازی استارت آپ همیشه به قصد درآمدزایی انجام نمیشود، هنوز کمپانیهایی هستند که میخواهند به افراد مختلف کمک کنند. به این استارتاپها اجتماعی میگوییم. موسسات خیریه و غیرانتفاعی، که با کمکهای مردمی اداره میشوند از جمله همینها هستند.
مراحل راه اندازی استارتاپ
استارتاپ به کسب و کار گفته میشود که مبتنی بر یک ایده است و یک ارزش جدید به جامعه اضافه میکند. استارتاپها معمولا به سرعت راهاندازی میشوند و رشد بسیار سریعی نیز دارند. برخی از آنها طی مدت یک تا دو سال چنان بازار بزرگی را در اختیار میگیرند که تبدیل به رقیبی جدی برای شرکتهای باسابقه میشوند. با این حال، اکثر استارتاپها در سالهای اولیه شکست میخورند. علت این مسئله به عدم شناخت صاحبان کسب و کار از بازار و فرآیند راه اندازی و مدیریت استارتاپ برمیگردد. ما در ادامه گامهای مختلف راه اندازی یک استارتاپ را برای شما آوردهایم تا بتوانید از به راحتی ایده خود را پیاده سازی کرده و از آن کسب درآمد کنید.
یک ایده خوب بیابید
اولین و مهمترین مرحله راه اندازی استارتاپ، یافتن یک ایده ناب است. برای رسیدن به یک ایده خوب و بدیع که در جامعه وجود نداشته باشد، نیاز است که خوب فکر کنید و کمبودها و نیازهای مردم را بشناسید. بسیاری از کسب و کارهای بزرگ نیز به همین روش، ایده پردازی و اجرا شدهاند.
نوشتن یک بیزینس پلن
دومین گام از راه اتدازی استارتاپ نوشتن یک بیزینس پلن است. بیزینس پلن سندی است که همه چیز در مورد استارتاپ شما در آن ثبت شده است. در بیزنس پلن، ویژگیهای استارتاپ، ساختار آن، روش فروش، سرمایه مورد نیاز، ویژگیها و ارزیابی بازار و رقبا و انواع فرآیندها مشخص میشود.
بیزینس پلن به شما کمک میکند که خود یا دیگران را متقاعد کنید که استارتاپ شما ارزش راه اندازی دارد یا خیر. همچنین بسیاری از مشکلاتی که پیش روی شما است پس از نوشتن بیزینس پلن مشخص خواهد شد. بیزینس پلن یک سند دائمی است ولی آن را باید هر چندوقت یکبار به روز رسانی کنید. این سند به نوعی شناسنامه و نقشه راه کسب و کار شما است و هر بار که بخواهید استارتاپ خود را به یک سرمایه گذار یا مشتری معرفی کنید، میتوانید از اطلاعات آن استفاده کنید.
تحقیق در مورد ایده و طرح اولیه
زمانی که ایده خود را پیدا کردید و تصمیم قطعی برای راه اندازی استارتاپ گرفتید، باید در مورد ایدهای که دارید و در فکر عملی کردن آن هستید، اطلاعاتی دقیق و جامع جمعآوری کنید و در مورد آن به تحقیق بپردازید.
اطلاعات و تحقیقات شما در مورد ایده مورد نظر، باید کامل و دربرگیرنده تمامی جوانب موضوع باشد؛ زیرا منابع مالی و سرمایه مشخصی به این ایده اختصاص مییابد و با تحقیقات کامل راجع به ایده مورد نظر خود می توان از ضرر و زیان مالی جلوگیری کرد.
در وهله اول راه اندازی استارتاپ باید با جمع آوری اطلاعات و تحقیقات کامل به عملی بودن یا نبودن ایده خود پی برد. درواقع هدف شما از عملی کردن ایدهتان باید این باشد که پروسهای اشتباه یا سخت را به روندی صحیح و ساده تر تبدیل کنید؛ لذا تحقیقات را با نوشتن پروسه ی نادرست شروع کنید.
در گام بعد، با افراد با تجربه که تا حدودی مسیر مورد نظر شما را طی کردهاند به بحث وتبادل نظر بپردازید. راه حل هایتان را با آنها در میان بگذارید و از آنها در مورد مسیر انتخابی خود مشورت بگیرید. قطعا نظرات آنها تاثیر زیادی روی ایدهتان دارد. این به این دلیل است که پس از راه اندازی استارتاپ خود متوجه میشوید که این افراد مشتریان احتمالی کالا یا خدمت شما خواهند بود.
باید با استفاده از تحقیق و اطلاعاتی که از جامعه هدف خود بدست میآورید، از کاربردی بودن ایدهی خود اطمینان حاصل کنید. اگر میانه ی راه متوجه شدید که در حقیقت ایدهی شما بدون کارآیی است و مشکلی را حل نمیکند و یا تفاوتی با دیگر ایدهها ندارد باید از آن صرف نظر کنید. کشیدن یک نمودار و نقشه راه برای کسب و کار میتواند شما را در این مسیر یاری کند. همچنین، جمع آوری اطلاعات قبل از هر مرحله میتواند مفید فایده قرار گیرد و در نهایت تاثیر زیادی در جذب سرمایه گذار داشته باشد.
تفاوت استارتاپ و کارآفرینی چیست ؟
در شمای کلی، یک استارت آپ مانند هر شرکت دیگری کار میکند. گروهی از کارمندان و متخصصین با هم کار میکنند تا محصولی را ایجاد کنند که مشتریان آن را بخرند. با این حال، چیزی که یک استارتاپ را از سایر مشاغل و شرکتها متمایز میکند، روشی است که یک استارتاپ برای انجام این کار پیش میگیرد.
شرکتهای معمولی، همان روندی را طی میکنند که برای سالیان سال وجود داشته و به نوعی روند و یا الگو راه اندازی اکثر کسب و کارها یا بیزنسها به حساب میآید. حال آنکه هدف استارتاپها ایجاد یک قالب کاملاً جدید است. به طور مثال،در گذشته، یک استارتاپ تصمیم گرفت تا فعالیت خود را در صنعت غذا آغاز کند. هدف از راه اندازی استارتاپ ذکر شده این بود که یک کیت غذایی و یا محصولی که باعث رفاه بیشتر مشتریان میشود را تولید و یا ارائه کند و شرایطی را فراهم میسازد تا مشتریان همان غذایی که در رستوران تولید میشود را در شرایطی آرام و دلپذیرتر میل کنند. همین ایده به مرور زمان باعث پیدایش بیرونبرها و منوهای الکترونیکی شده است.
یکی از عوامل کلیدی دیگر که استارتآپها را از سایر شرکت ها متمایز میکند، سرعت و رشد آنها است. به طور معمول، هدف استارتآپها ایجاد ایدههای بسیار سریع است. آنها اغلب این کار را از طریق فرآیندی به نام تکرار انجام میدهند که در آن به طور مداوم محصولات را که از طریق بازخورد و داده هایی که از سمت جامعه هدف میگیرند، بهبود میبخشند. به طور کلی استارتاپها همواره در حال افزایش محصولات خود هستند، تا بتوانند با گسترش سریع پایگاههای مشتریان خود درآمد و کسب و کار خود را گسترش دهند.
اما کارآفرینی و یا همان ” Entrepreneurship ” به راهاندازی کسب و کاری که باعث افزایش تقاضای شغل و کاهش بیکاری میشود، اشاره میکند. اما این تصور تا حدی اشتباه است. برای مثال، تصور کنید که شما یک دستگاه کاملا اتوماتیک برای جداسازی ساقه از بادام زمینی دارد. استفاد از این دستگاه در زمینها کشاورزی باعث شده تا 20 نفر نیروکار از کار بیکار شوند؛ لذا این موضوع کاملا تعریف اولیه کارآفرینی را نقض خواهد کرد. در حقیقت، بهترین معادل برای کارآفرینی، ارزش آفرینی است.
براساس گفته شومپیتر میتوان گفت که ” کارآفرینی محرک اصلی اقتصاد هر کشور و جامعه است.” در حقیقت، کارآفرین، فرصتها را شناسایی کرده و براساس آن ایدهپردازی میکند و یک مدل کسب و کار براساس آن میچیند.
هزینه راه اندازی استارت آپ
در مراحل مختلف راه اندازی استارتاپ، هزینههای مختلفی برای شما به عنوان موسس وجود دارد که لزوما همهشان در ابتدای مسیر قابل پیشبینی نیستند. برای راه اندازی کسب و کار استارتاپی خودتان، باید به این هزینهها فکر کنید (هرچند که ممکن است بسته به نوع استارتاپ، این فهرست کوچکتر یا بزرگتر شود):
- اجاره یا خرید مکان
- دریافت مجوزها و ثبت ایده
- استخدام نیروها
- ثبت هاست و ساخت وبسایت
- حقوق و دستمزد نیروهای مختلف (از برنامهنویس و طراح بصری تا نویسندهد محتوا یا حتی کارگر خط تولید)
- بیمه نیروها
- هزینه تحقیقات بازار
- خرید یا تولید محصول
- هزینههای ارسال
- و…
سخن پایانی
ما در مقاله فوق به معرفی ماهیت کلی استارتاپ پرداختیم و اصول راه اندازی استارت آپ را با یکدیگر بررسی کردیم. اگر شما هم در فکر راه اندازی استارتاپ هستید، بهتر است که کمی صبور باشید و به دنبال راه میانبرها نروید و از مسیر اصولی خارج نشوید.