چجوری درباره ی بیماری والدین کودک با آنها حرف بزنیم؟
چجوری درباره بیماری والدین کودک با آنها حرف بزنیم؟ همه ما در طول زندگی بیماری عزیزان خود را تجربه می کنیم و با توجه به سن و سالی که داریم احتمالا احساسات متفاوتی خواهیم داشت. اما کودکان مطمئنا در درک این مسائل با ما متفاوت هستند و درک بیماری عزیزان به خصوص پدر و مادر و برادر و خواهر برای کودکان می تواند کار سختی باشد. در این مطلب از سایت چجوری قصد داریم نحوه توضیح بیماری والدین کودک به آنها را توضیح دهیم.
واکاوی بیماری والدین کودک
کارشناسان توصیه هایی را برای راهنمایی شما و فرزندانتان در دوران سخت ارائه می دهند.
بتی یک روانشناس زن بریتانیایی است. او میگوید:«وقتی سرطان دوست صمیمی من در طول همه گیری کووید-۱۹ بازگشت، اولین دغدغه او این بود که به فرزندانش که ۹ و ۱۱ سال داشتند، چیزی نگوید. آخرین چیزی که او میخواست این بود که استرس بیشتری را به زندگی پر از احساسات متناقض کودکان در دوران کرونا اضافه کند. آنها با با قرنطینه و دوری از مدرسه مواجه شده بودند، در حالی که دوستم و همسرش که یک پزشک در خط مقدم بود مبارزه با کوید بودند و باید استرس کودکان را هم کنترل میکردند. تردید او را درک کردم. محافظت از فرزندانمان در برابر نگرانی، طبیعی ترین غریزه والدین است، و من مطمئن نبودم که به بچههایم که ساعتهای بی شماری را با هم در خانه اش بازی می کردند، چه بگویم. بیماری او باعث شد که من به شدت از تعداد بیشمار والدینی که در همان موقعیت با شرایطی که تهدید کننده زندگی آنهاست هستند آگاه شوم.»
اما هنگام بیماری والدین کودک چه باید گفت؟ شما میدانید در چه مقطعی از مرگ یا احتمال مرگ با کودکان صحبت کنید؟
صحبت با کودک در مورد یک بیماری جدی را چطور شروع کنید
بیایید ببینیم چطور حرف از بیماری یکی از اطرافیان کودک را شروع کنید و چه بگویید:
فکر کنید: ابتدا به آنچه باید بگویید و اینکه چه کسی آن را بگوید فکر کنید. کلمات و جملههایتان را با صدای بلند تمرین کنید: «مامانبزرگ با یه بیماری به اسم سرطان مریض شده» یا «قلب بابا بیماره و دکترها دارن تلاش میکنن که حالش بهتر شه». توضیحات را کوتاه و ساده نگه دارید و سپس با توجه به واکنش فرزندتان بیشتر توضیح دهید. نشان دادن احساسات و گفتن اینکه شما ناراحتید اشکالی ندارد اما اگر فکر میکنید به گریه خواهید افتاد، بهتر است شخص دیگری این کار را انجام دهد.
هر گونه تغییر در برنامۀ روتین را اعلام کنید: کودکان کوچک خودمحورند و بیشتر به این فکر میکنند که بیماری چه تأثیری روی خود آنها میگذارد. دربارۀ هر گونه تغییر در برنامۀ روزمره توضیح دهید و به کودک اطمینان دهید که همیشه و در همه حال از او مراقبت میشود.
میزان درک کودک را در نظر بگیرید: کودک پیشدبستانی شما پیش خود فرض میکند که اگر کسی بیمار باشد، مقداری دارو، مقداری استراحت و بوسهای بر پیشانی آن را درمان خواهد کرد. شاید مجبور باشید بارها و بارها توضیح دهید که ممکن است فرد بیمار تا مدتها حالش خوب نشود.
کودک خود را برای هر گونه تغییر در رفتار فرد بیمار آماده کنید: در ارتباط با آلزایمر یا زوال عقل، کودکان میتوانند نگران شوند اگر مثلاً مادربزرگشان آنها را نشناسد، پس آنها را با توضیحی شبیه این: «مادربزرگ به بیماری آلزایمر مبتلاست. این باعث میشه بعضی چیزها رو فراموش کنه، اما هنوز هم تو رو دوست داره و میخواد ببیندت» آماده کنید.
اطمینان خاطر واقعبینانه بدهید: میتوانید چیزی مانند این بگویید: «مامان دکترهای خوبی داره و افراد زیادی ازش مراقبت میکنن». اما فکر خوبی نیست که بگویید همه چیز درست خواهد شد، مگر اینکه از آن مطمئن باشید. همچنین اگر مثلاً معلمش بیمار است شما میتوانید بگویید: «خانم معلم دکترهای خوب و دوستان و نزدیکان زیادی داره که ازش مراقبت میکنن. ما واقعاً امیدواریم حالش بهتر بشه، اما امکان هم داره اینطور نشه».
آمادۀ گفتوگوی دوباره و دوباره باشید: انتظار نداشته باشید که یک مکالمه داشته باشید و کار تمام شود. سؤالات فرزندتان به مرور زمان مطرح خواهد شد. ممکن است مجبور شوید بیش از یک بار توضیح دهید که فردی هنوز بیمار است و شاید تا مدتی حالش بهتر نشود. نیازی نیست اطلاعاتی بیشتر از آنچه فرزندتان میخواهد بدهید، چون احتمالاً جزئیات مربوط به داروها و درمان اطلاعات بیش از حدی خواهد بود.
توضیح دهید بیمارستان کجاست: اگر کسی از نزدیکان شما به بیمارستان میرود، کودک خود را با توضیحی ساده آماده کنید: «مادربزرگ به بیمارستان میره، جایی که دکترها و پرستارها از داروها برای بهتر کردن آدمها استفاده میکنن». بیمارستانها میتوانند برای بچههای پیشدبستانی از چیزی که برای بقیۀ ما هست تهدیدآمیزتر و ترسناکتر باشند، بنابراین اگر لولههای زیادی به بدن مادربزرگش وصل است، شاید بهتر باشد کودک پیشدبستانی خود را آنجا نبرید. اما اگر مادربزرگ تا حد معقولی خوب به نظر میرسد، ملاقات با او میتواند به کودک قوت قلب بدهد.
بستری در بیمارستان را توضیح دهید: اگر کسی از نزدیکان شما به بیمارستان میرود، آن را به فرزندتان بگویید. از آنجا که خیالات و تصورات بچهها میتواند از خود واقعیت بدتر باشد، اگر لولههای زیادی به بدن بیمار وصل نیست و ظاهر ترسناکی ندارد، یک عیادت معمولاً به او خاطرجمعی میدهد. اما اگر فرزندتان نمیتواند به ملاقات شخص بیمار برود، از او بخواهید کارت ویژهای درست کند یا به انتخاب یک دستهگل برای فرستادن به بیمارستان کمک کند.
در مورد احساس بیمار صحبت کنید: شما باید فرزند خود را برای عوارض درمان مثل ریزش مو حین شیمیدرمانی یا ضعیف شدن و مواردی از این دست آماده کنید. میتوانید بگویید: «پدر وقتی از مطب دکتر بیاد باید بخوابه» یا «درمان من باعث ریزش موهام میشه و قیافهم واقعاً متفاوت میشه. اما موهام دوباره رشد میکنه».
بگذارید کودکتان کمک کند: کشیدن یک نقاشی یا درست کردن کارتی با آرزوی سلامت میتواند به کودک راه ملموسی برای کمک و حفظ ارتباط بدهد. با هم کلوچه و کیک بپزید یا قابی برای عکسی از کودک درست کنید تا در بالین فرد بیمار نگه داشته شود.
ابراز احساسات از طریق هنر و بازی را تشویق کنید: نقاشیها به شما میگویند که در سر فرزندتان چه میگذرد و دادن یک کیت اسباببازی ابزارهای کار پزشک یا چند وسیلۀ پزشکی واقعی به فرزندتان میتواند راه خوبی برای کمک به او در کنار آمدن با احساساتش باشد.
آمادۀ بحث در مورد مرگ باشید: اگر درمان خوب پیش نمیرود، فرزند خود را با صادق بودن در مورد موضوع آماده کنید. یک کودک چهار ساله بهتر از یک کودک دو ساله میتواند روی آنچه شما میگویید تمرکز کند اما همچنان در درک مسئله کمی مشکل دارد. جملهای مثل این بگویید: «ما واقعاً امیدواریم که حال خاله بهتر بشه، اما شاید هم اینطور نشه. فکر میکنم اگه ما براش یه نقاشی بکشیم خوشحال میشه». ممکن است وسوسه شوید که جملهای مانند «خاله همیشه پیشته» بگویید، اما این احتمالاً یک کودک پیشدبستانی را که هنوز درک نمیکند مرگ دائمی است، گیج میکند. در مورد صحبت با کودک دربارهٔ مرگ بیشتر بدانید.
نگرانی خود را بیان کنید: مثلاً بگویید: «ما واقعاً نگران خاله هستیم». با این کار، فرزندتان را برای احتمال مرگ آماده میکنید. مراقب باشید که به دروغ نگویید: «نه، خاله نمیمیره». در عوض، روی کارهایی که انجام میشود تمرکز کنید: «ما ناراحتیم که اون انقدر مریضه، اما دکترها سعی میکنن بهش کمک کنن». صریح باشید و از کلماتی که فرزندتان میتواند بفهمد، مانند «مردن» و «درد» استفاده کنید. از حسن تعبیرهای گیجکننده مانند «درگذشتن» خودداری کنید.
با هم کتاب بخوانید: کتابهایی برای توضیح بیماری در قالب داستان به کودکان وجود دارد که اثر مفیدی بیشتر از آنچه فکر میکنید دارند. پس این کتابها را تهیه کنید و با هم بخوانید.
با مدرسۀ فرزند خود در ارتباط باشید: اگر یکی از بستگان نزدیک شما به بیماری طولانیمدت یا کشندهای مبتلاست، به معلمان فرزند خود اطلاع دهید. آنها میتوانند گوش به زنگ کنارهگیری یا پرخاشگری باشند.
اگر مرگ بیمار نزدیک است، به کودک خود کمک کنید آماده شود: اگرچه کودکان پیشدبستانی به طور واقعی درک نمیکنند که مرگ اجتنابناپذیر و دائمی است، شما میتوانید در موردش صحبت کنید. به این نکته اشاره کنید که گلها میمیرند، حشرات میمیرند، ماهی قرمزها میمیرند و همین اتفاق در مورد مردم میافتد. همچنین میتوانید اعتقادات مذهبی خود در مورد اتفاقات پس از مرگ را با فرزندتان به اشتراک بگذارید.
از متخصصین کمک بگیرید: اگر تغییرات رفتاری قابل توجهی مانند غذا نخوردن، نخوابیدن و کابوس دیدن طغیان خشم، نگرانی بیش از حد، پس زدن خویشاوند بیمار در کودک خود مشاهده کردید، با پزشک او یا یک مشاور تماس بگیرید. پزشک ممکن است شما را به یک متخصص بهداشت روان ارجاع دهد که میتواند به کودک در بیان احساساتش کمک کند.
چجوری مرگ والدین بیمار کودک را مدیریت کنیم؟
بیماری یا ضربه روحی والدین ممکن است به جایی برسد که زمان بحث درباره مرگ یا اطلاع از مرگ یکی از عزیزان فرا رسیده باشد. کارشناسان هم معتقدند که این مکالمات سخت هستند و باید مدیریت شده باشند. دیدن احساساتی شدن شما هنگام صحبت درباره از دست دادن به کودک کمک میکند تا بفهمد ابراز احساسات کار خوبی است. به راه حلهای زیر توجه کنید:
صریح باشید
البته در نظر داشته باشید همانند بحث در مورد بیماری، بهتر است از زبان مستقیم متناسب با سن کودک خود استفاده کنید.
دکتر تامپسون توضیح میدهد: «درست مانند درک بیماری، درک مرگ و مردن با افزایش سن پیچیده تر میشود.شما زبانی را که استفاده میکنید با سطح بلوغ کودک تطبیق خواهید داد. اما سعی کنید از تعبیرهایی مانند “از دنیا رفت”، “خوابید” یا “ما مادربزرگتان را از دست دادیم” دوری کنید.
دکتر تامپسون توضیح میدهد که وقتی شما از این واژگان استفاده میکنید، احتمالاً بچههای خردسال متوجه نمیشوند که شما چه میگویید و ممکن است بسیار گیج شوند. گفتن اینکه کسی به خواب رفته است می تواند باعث ترس آنها شود که ممکن است همان اتفاق در خواب برای او بیفتد. همچنین، هر گونه تصور غلط را فورا اصلاح کنید. بچهها اغلب درگیر تفکر جادویی میشوند و ممکن است باور کنند چیزی که گفتهاند یا انجام دادهاند باعث بیماری یا مرگ کسی شده است.
از قدرت مراسم سوگواری استفاده کنید
والدین معمولاً سوال می کنند که آیا مناسب است فرزندان در مراسم تشییع جنازه عزیزشان شرکت کنند یا خیر. کارشناسان میگویند که این تصمیم به عهده شنا است، اما تشییع جنازه و مراسم دیگر حول مرگ، به کودکان این فرصت را میدهد تا با خانواده و جامعه در سنتهای عزاداری شرکت کنند. آنها می توانند خداحافظی کنند، عشق خانواده و دوستان خود را تجربه کنند و ممکن است چیزهایی را در مورد محبوب خود بیاموزند که در آینده آنها را گرامی خواهند داشت.